Monday, October 11, 2004

کبوتر ها و اردکها

Thanksgiving جمعه گذشته پارتی
داشتيم که هر کسی يه غذايی آورده بود و خيلی خوش گذشت. من هم کوکو سيب زمينی بردم که خيلی چسبيد. بخاطر همين هم زودتر تعطيل شديم (ساعت ۱)و از. اونجايی که ساعت ۳ وقت دکتر متخصص اطفال داشتيم بخاطر همين هم بايد يه جوری اين وقت رو بايد پر ميکردم

Public Gardan روبروی مطب دکتر يه پارکی به اسم
بود که با آريا رفتم. پارک خيلی زيبايی بود. اردک و کبوتر و مرغ دريايی داشت. با آريا تصميم گرفتيم که بهشون غذا بديم اول يه خورده از کيک آريا بهشون داديم بعد آريا رفت دنبالشون که بگيردشون. يه جا يه کبوتر رفت رو نيمکت کنار يه خانم که اصلا حواسش نبود نشست. آريا به کبوتر ميگفت :‌ «کبوتر اونجا نشين خانم نشسته» کبوتر نرو آريا بگيره» بعد با هم نشستيم از بيسکويتهای خودش به پرنده ها داديم

.خيلی به آريا خوش گذشت و کلی هم دويد. بعد از اين تصميم دارم که هفته ای دو سه بار اونجا ببرمش که بازی کنه

0 Comments:

Post a Comment

<< Home